یک شاخه شکوفه تا بهار springblossom

شعر ، داستان ، خاطره ، ایرانگردی ، دلنوشته ،

یک شاخه شکوفه تا بهار springblossom

شعر ، داستان ، خاطره ، ایرانگردی ، دلنوشته ،

محل جدید کوچ ما...

سلام بر همه دوستان

یه 12 روزی رفتیم کوچ اجباری و از اینجا در خدمت شما خواهیم بود . خوشحال میشم اگه ببینمتون..

وعده دیدار :

بیست و ششمین نمایشگاه بین المللی تهران


دِلانه....

درست که از محسنات ِ راه سازی و جاده کشی، تنها تردد ِ آسان نیست، 

گم نشدن و بیراه نرفتن هم هست... لاکن شما دست به ترکیبش نزن!...

دل که خاکی باشد... و آسمانش پر ستاره... راه، خود هویدا می شود! 
...........................................
دل هی بزرگ و کوچک می شود... اطلس ِ دلت را به روز کن وگرنه از کرانه اش بی خبر می مانی!... اصلن بیا و جی پی اس داشته باش!.. 
.............................................
آدم بایست جغرافیای دلش را بلد باشد... یک قطب نما هم داشته باشد محض اطمینان.. 

نه برای یافتن ِ شمال و جنوب دل اش، که برای گم نکردن ِ قبله اش!


مواضع...!!!

یکی سر شاخه نشسته بود و داشت از ته اره اش می کرد .

بهش گفتن مگه اون حکایت رو نشنیدی که ....

گفت : درخت مال خودمه ، اره مال خودمه ، سرو ته شاخه هم مال خودمه ، به شما هم هیچ ربطی نداره...

افتاد زمین دست و پاش پاره شد ..

اومدن بهش گفتن دیدی....

گفت : هر چی پاره شده ، مال خودمه به شما هم هیچ ربطی نداره.

ازش کلی خون رفت.

بهش گفتن داره ازت خون ...

گفت : خون خودمه به شما هم ربطی نداره.

یکی گفت : دوستانه یه سوال بپرسم راستشو می گی ؟

گفت : بپرس

گفت : واقعاً داری چه غلطی می کنی؟

جواب داد : هیچی ، سر مواضع و حرفام ایستادم ..!!! 

این مردهای غمگین نازنین !

یک وقت هایی فکر میکنم مرد بودن چقدر می تواند غمگین باشد. هیچ کس از دنیای مردانه نمی گوید. هیچ کس از حقوق مردان دفاع نمیکند. هیچ انجمنی با پسوند «... مردان» خاص نمیشود. مرد ها نمادی مثل رنگ صورتی ندارند. 

این روزها همه یک بلند گو دست گرفته اند و از حقوق و دردها و دنیای زنان می گویند. در حالی که حق و درد و دنیای هر زنی یکی از همین مردها است. یکی از همین مردهایی که دوستتان دارند. وقتی میخواهند حرف خاصی بزنند هول می شوند. حتی همان مرد هایی که دوستتان داشتند ، ولی رفتند...

یکی از همین مرد های همیشه خسته. از همین هایی که از 18 سالگی دویدن را شروع میکنند. و مدام باید عقب باشند. مدام باید حرص رسیدن به چیزی را بخورند. سربازی، کار، در آمد، تحصیل... همه از مرد ها همه توقعی دارند. باید تحصیل کرده باشند. پولدار، خوشتیپ، قد بلند، خوش اخلاق، قوی... و خدا نکند یکی از اینها نباشند...

شما هم برای خودتان خوش اید! مثلا از مردی که صبح تا شب دارد برای در آمد بیشتر برای فراهم کردن یک زندگی خوب برای شما که عشقش هستید به قولی سگ دو می زند، توقع دارید که شبش بیاید زیر پنجره تان ویالون بزند و از مردی که زیر پنجره تان ویالون می زند توقع دارید که عضو ارشد هیات مدیره ی شرکت واردات رادیاتور باشد.

 توقع دارید همزمان دوستتان داشته باشد، زندگی تان را تامین کند، صبور باشد و دلداریتان بدهد، خوب کار کند و همیشه بوی خوب بدهد و زود به زود سلمانی برود و غذاهای شما را با اشتیاق بخورد و با شما مهمانی هایی که دوست دارید بیاید و هر کسی را که شما دوست دارید دوست داشته باشد و دوست های دوران مجردی اش را فراموش کند و کوچکترین حرفی که خاطرتان را آزرده می کند به شما نزند و نان استاپ توی جمع قربان صدقه تان برود و هیچ زن زیباتری را اصلا نبیند و حتی یک نخ هم سیگار نکشد!

مرد ها دنیای غمگین صبورانه ای دارند. بیایید قبول کنیم. مرد ها صبرشان از شما بیشتر است. وقت هایی که داد میزنند ، وقت هایی هم که توی خیابان دست به یقه می شوند ، وقت هایی که چک شان پاس نمیشود ، وقت هایی که جواب اس ام اس شب به خیر را نمیدهند ، وقتهایی که عرق کرده اند ، وقتهایی که کفششان کثیف است ، تمام این وقت ها خسته اند و کمی غمگین. و در عین حال ، شما موجودات کوچک شگفت انگیز غرغروی بی طاقت را دوست دارند.

دوستتان دارند و شما همیشه فکر میکنید که نکند من را برای خودم نمیخواهد برای زیبایی ام میخواهد، نکند من را برای شب هایش میخواهد؟ نکند من را برای چال روی لپم میخواهد؟ در حالی که دوستتان دارد؛ ساده و منطقی... مرد ها همه دنیایشان همین طوری است. ساده و منطقی... درست بر عکس دنیای شما.

بیایید بس کنید. بیایید میکرفون ها و تابلو های اعتراضیتان را کنار بگذارید. من فکر میکنم مرد ها، واقعن مرد ها، انقدر ها که دارید نشان میدهید  بد نیستند. مردها احتمالا دلشان زنی میخواهد که کنارش آرامش داشته باشند. فقط همین. 

کمی آرامش در ازای همه فشار ها و استرس هایی که برای خوشبخت کردن شما تحمل میکنند. کمی آرامش در ازای قصر رویایی که شما طلب میکنید... بر خلاف زندگی پر دغدغه ای که دارند، تعریف مردها از خوشبختی خیلی ساده است.


آمدیم و امید که بمانیم

با باران شروع کردیم تا بشوید دلها را ز ناپاکی